نگاه تو

http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/mokhatab.matalebeziba.ir.jpg

نامم، پای هیچ کتابی نیست !
و این یعنی
مخاطبِ خاصِ تمام نوشته های من تویی ...
حتی بر روی تمامی نوشته هایم برچسب کپی آزاد نگاشته ام
تا شاید اگر روزی ،
نگاهت به عاشقانه هایم افتاد
با خود بگویی چه زیبا آنکس که اینگونه معشوق پرستی می کند !
بی آنکه خود با خبر باشی
من،
شعرهایم را از نگاه تو میدزدم



ابروهای همچو کمانت، تیر عشق را چنان بر دلم فرو برده که با هیچ مرهمی جای این زخم مداوا نمی شود.
قانون جاذبه را بهم ریخته ای با چشمانت و چه ظالمانه می دزدی نگاهت را از دلی که قوّت نفس هایش به دیدگان تو گره خورده.
لبخندت همچو خورشید و لبانت چون ناب ترین شهد، دل می برد از هر کسی...!
عاشقان و دلباختگان زیادی داری و من در کنج تنهایی خویش، 
دیوانه وار تورا دوست دارم امّا بی آنکه، تو از حال این دل با خبر باشی
شعرهایم را همیشه از چشمان تو می دزدم و ترانه های دلتنگی سر می دهم...
تو سرسری عبور نکن از این عاشقانه ها ...!
هر بار که خنده هایت را با کسی قسمت میکنی، آرام آرام جان می دهم در عبور تلخ این ثانیه ها!
ساده از من عبور نکن! تب این عشق درمان ندارد ...

http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/matalebe2/Mother.matalebeziba.ir.jpg 

خدایا!

میدانم حرف های مادرم را هیچگاه زمین نمی گذاری

و دعاهایش را مستجاب می کنی!

امّـا

تو نشنیده بگیر آنگاه که در خلوت خویش

درد و غم های زندگی ام را برای خود طلب می کند

تو نشنیده بگیر ...

 روزت مبارک ای پادِشـَهِ غم های عالم

تعداد صفحات : 16
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد